شناختی از انواع تئاتر مدرن تئاتر نان و عروسکِ پیتر شومان
 
گروه تئاتر اندیشه شهرستان شوش
تشریح عملکرد گروه

تئاتر ؛ آموزش و تئاتر دفاع مقدسبیا

نوشته: اشتفن برشت / ترجمه: نجمه کوشا
وقتی بزرگترین طراحان، نمایش های با شکوه، شعر و علم بیان در تئاتر را رها کردند. این از هم گسیختگی بر آراستگی لباس ها و ظاهر ساده و بی روح و تصنعی شدن شخصیت های بازیگران، تاثیر گذاشت. (زمانیکه ماسک ها را کنار گذاشتند بازیگران و موضوعات جدید مطرح شدند) پیتر شومان دوست ندارد با هنر پیشه ها کار کند. ترجیح می دهد خودشان به نقش برسند. ولی براستی که شومان بازیگران خلاقی دارد. در تئاترها از ماسک و نقاب یا ماسک های نمایشی استفاده می کنند. (اگر چه گروه باله و سازندگان عروسک ها تعدادشان از بازیگران تئاتر بیشتر است) هدف او این است بر خلاف روال بازیگران سنتی جدید به هنرمندان حتی در سطح متوسط با توجه به نوع ارتباط شان با زندگی جهت بهبود تئاتر پیشنهاداتی می دهد:


1-تئاتر شومان، خدایان و هیولاها، حیوانات، مردگان، معجزه و جادو را نشان می دهد . نان و عروسک تئاتر سنتی است و در واقع می خواهد داستان های در حال وقوعی را که در زندگی جریان دارند را بکار گیرد. برای دکور از آنچه در طبیعت اطرافشان هست استفاده می کنند. قانون خلاقیت تئاتری، ماشین، دادائیسم و سورئالیسم محض را به ارمغان آورد و ارتباطات را در زندگی عادی خنثی کرد.


2-تئاتر شومان درباره موجودیت و هستی است او به کارگردان ها پیشنهاد می دهد کمی در نمایش از حرکت ، موجودیت روح و متافیزیک ، روانشناسی، اجتماعی و محتوا را به خدمت گیرند.


3-داستان های جن و پری و افسانه های ملی و مذهبی باید آزادانه ولی هماهنگ با محتوا و جوهره اصلی داستان های تخیلی در تئاترهایی مثل کارهای شومان انجام شود.


4-تئاتر شومان یک شخصیت را بزرگ نمایی و برانگیخته می کند این به تئاتر امکان می دهد تا به راحتی دوباره به افسانه بافی بپردازد و داستانها از قالب محدودیتها و ممنوعیتها آزاد شود.


5-اجازه می دهد در صورت هماهنگی صحنه های دراماتیک برای تاثیرگذاری زیاد از نظر دید، شنوایی و احساس، هیجانات تماشاچی را تحریک کند


6-در تئاتر شومان، فیگور (ماسک و لباس) حرک و صدا (دیالوگ، موضوع، افکت و موسیقی) عناصر قوی در تشدید هیجان هستند، این نظریه نه تنها از نظر سمعی و بصری تعادل ایجاد می کند. بلکه شیوه ای است برای از بین بردن ظلم و جور در دنیا اگر چه یک نویسنده زیرک می داند بازیگران چگونه احساسات، افکار و درونیات را بیان کنند. در عین حال معنا از بین نرود. این کار فقط می تواند با نظم بین کلمات و موسیقی باشد. (تئاتر شومان عاری از شعر است، اینگونه بیان قدیمی و مردود شده) شعر کلمات را صریح تر بیان می کند.


7-تئاتر شومان انقال احساسات و معانی و حالات را همراه با حرکات موزون (رقص آئین نمایشی) به هم پیوند می دهد. اگر چه کارها ضعیفتر از آن هستند که انتظار می رود. این پیشنهاد راهی است برای رهایی از درگیر شدن با زندگی واقعی، تصمیمات زیادی توسط عواملی مثل طراحان و انجمن در فضایی جالب گرفته می شود. احساس در حرکات موزون نمایشی، تعیین کننده حرکت و ژست در کار است.


8-اخیرا چراغهای الکتریکی صحنه را پرنور تر می کنند زمان حیات شعله ها و چراغهای زنبوری از بین رفته، برق فقط باعث سستی می شود، مثل چراغهای خیابان که نور افراطی دارند، تیرگی و شمع فضا را راحت تر القا می کند، تکنولوژی جدید الکتریکی (مثل موسیقی الکترونیکی) امروزه هیجانات سمعی و بصری را رواج داده . شومان نمی تواند تکنولوژی جدید را قبول کند داخل سالن نور عامل افزایش و تنوع فضا است گذر ناگهانی نوری محدود که صحنه و سالن را غرق در روشنی می کند سد میان این دو فضا را می شکند و تماشاگران را بیشتر وارد ماجرا می کند. نورهای روشن باید متحرک و مکان خلاقی ایجاد کنند سفیدی فوق العاده نور، درخشندگی رنگها مثل برلیان از خصوصیات این نورهای موضعی است. چراغ ها باید حرکت و تصویر را روشن کنند. نور زیاد گاهی باعث خواب آلودگی افراد می شود ولی شاید روشی باشد که دیوار را تاریک و از آن در قسمتی از فضای کار استفاده شود.


9-در تئاتر جدید ساختار اکثر ابزار مکانیکی طوری است که نباید به عنوان آکسسوار صحنه کاربرد پیدا کند و تئاتر شومان از این وسایل سنگین استفاده نمی کند، آنها را قبول ندارد و از غیر انسانی بودنشان متنفر است، کلا مفیدند ولی ضروری نیستند. ماشین آلات نباید جزو وسایل صحنه باشد. یا در نمایش بکار گرفته شوند روی هم رفته آکسسوار نباید شلوغ باشد.


10- اکثر وسایل مکانیکی که برای تئاترهای مدرن کاربرد دارند جهت خاموش و روشن کردن چراغ های روی زمین، خارج از راهروهایی که مردم در رفت و آمد هستند. فضاهای تئاتری سه بعدی ساخته می شوند قبل از صحنه تئاتر باید بالکن، درب ورود و خروج، پلکان، بوفه آماده شود در باله کلاسیک نقطه دید ظاهر بزرگترین فضای خالی صحنه سه بعدی است در باله سعی کرده اند که از فضای سنگین خارج شوند، در صحنه های شش پا بالاتر از زمین و نزدیک سطح کار کنند، بیشتر از نوع کلاسیک آن جاذبه دارند و این باعث اختلاف کیفیتی زیاد با روش حرکتی عروسکهای شومان از نظر غلبه بر فضای تئاتری دارد.


11- او ترجیح می دهد یک فضا در تئاترش بطور اتفاقی و ظاهرا شانسی وقوع یابد. این طرح را با چیدن صحنه ها در کنار هم انجام نمی دهد (یک میز، یک تصویر، همراه با صدای طبل و نور مخروطی شکل) ولی باعث می شود نقاط اصولی و قابل توجه مطرح شوند. بعلاوه خوب، ... وجود دیوارها باعث می شود فضای کار تئاتر مدرن انزوا طلب، درست شبیه یک قاب عکس باشد. شما باید آنچه را در دنیای اطرافتان می بینید که دارای ارزش حرکتی و احساس خاص اند بکار گیرید و به خاطر بسپارید رفتار معمولی نداشته باشید بلکه خاص باشید تمرینات شومان پینهاد می دهند دکورها شکل معمولی داشته باشد، نه اینکه دکورهای متحرک ناقص چیده شوند می توان تعریف نشده یا دارای فضای شکسته باشند در تئاتر از دیوارها خشتی یا لوله های آبی که قطره قطره روی پره ها می ریزند یا دستگاه هایی که واقعیات صحنه را از بین می برند نباید استفاده کرد.


12-عروسکهای شومان از لحاظ نماد چهره و حالت های گوناگون باید مشخصاتی را در برداشته و هر روز اجراهای متفاوتی داشته باشند شخصیتها نباید ضعیف باشند.

بچه ها و عروسک ها


تئاتر شومان برای بچه های گستاخ است. اگر چه تئاتر توسط بزرگترها انجام می شود، شاید تنها برای بچه های گستاخ نباشد ولی نسبتا این مسائل برای بچه ای که دارد به سن بلوغ می رسد پیش می آید. تفکرات معنوی کاملا از خانواده و مادر گرفته می شود و این طغیان مثبت است. (مثل انقلابی بودن) تئاتر عروسکی تئاتری است برای بچه ها که همراه با عروسکهای خیمه شب بازی که دنیایشان یک جعبه است، جایی که پرنشاط و خالی از لطف نیست شادی کنند. آنها رشد می کنند و در دوران بلوغ اعمال ضد و نقیضی انجام می دهند افرادی از دید بچه ها بسیار مسخره اند. بچه هامراقب کارهای پنهان ما هستند و در تئاترهای عروسکی رفتارها را نشان می دهند. شومان به جای خاصی تعلق ندارد بلکه جهانی است، تنها اختلاف در دو معیارهای ماست. در حقیقت زندگی برای بچه ها خیلی ابتدایی است. عروسکهای عظیم الجثه قدرت آنچنانی ندارند و از لحاظ فیزیکی آسیب پذیرند. ابهت آنها دبه ماکت شان بستگی دارد. بدیهی است که مهارت خاصی دارند. اشکال مختلفی که در همه دنیا سفارش می دهند و ساخته می شود. (در فضاهایی که در همه دنیا یکسان است رفتارهای مختلفی را بازتاب می دهد) انواع مختلفی از واقعیات. زندگی که بدون ارتباط با هم زندگی می کنند. واقعیت این است که ما در دنیایمان چیزهایی را از بچه ها مخفی می کنیم حتی وقتی می بینیم بچه ها دارند بزرگ می شوند. بچه ها ما را مثل دیگران می بینند. در دنیای بچه ها، بچه های دیگر را کوچک و بالغین رابزرگ می بینند ولی این به مقدار توانایی شان بستگی دارد. زمانی که بتواند جوانهای عادی را از جوانهایی که قانون و نظم را می فهمند و اینکه تغییر حقیقت زندگی است تشخصی دهد (با زیرکی) می بیند اغلب جوانها در سطح متوسط اند و خیلی از آنها فقط هیکل بزرگ کرده اند. تئاتر شومان از کنایه ها و استعارات دنیای بچه ها استفاده می کنند. بزرگترها برای بچه ها مثل عروسک اند. در حقیقت، از ماسکهایی که بصورت نشانه هستند استفاده می کنیم و آنها را عوض می کنیم تا علائم مورد نظر تفهیم شوند. تغییر رفتار ما باید منظم باشد بوسیله زور و فشارهای وارده در جریانات عادی از طرف جمع، به حداقل رساندن انرژی در اقتصاد، آنها نیاز دارند در زندگی انگیزه داشته باشند. نقش ما ثابت باشد. حرکات اصولی عکس العمل ساده ای به دنبال خواهند داشت. ما فقط مسن تر از آنها نیستیم، تجربه داریم، چون زندگی کرده ایم، ما مردمی عادی نیستیم، اندام مکانیکی داریم که بچه ها اجبارا از ما اطاعت می کنند. اجبار برای حفظ زندگی، تغذیه مناسب، جلوگیری از مرگ اجباری و دخالت قانونی. آنها این کارها را می فهمند و این به مراقب بودن در رفتارهای ظاهری شان وابسته است و قانونمند بودن ما به رفتار آنها بستگی دارد. بچه ها در تئاتر از ماسک استفاده نمی کنند در زندگی بچه گانه وجودشان را در بازی نشان می دهند. رهایی از تصورات گمراه کننده و لذتبخش که خودشان در ذهن می سازند ممکن نیست. به راحتی کارهایی را انجام می دهند که یا خیلی جالب است یا بچگانه. این هیولاهای خیالی بیشتر در جهت منافع شخصی خودشان است. این شوخی های بی معنی گریزی از چیزهای مضحک هستند. اینها مشخصه ای برای عروسک گردانهای عروسک های شومان است. آنها تصورات گسترده ای دور از تقلید دارند. پس احساس لذت را خلق می کنند. دنیای خلاق شومان برای ما دنیای رویایی یا آینده نگری نیست. (حتی خانه ای که تماما آینه است) بلکه دنیای دیگری است در یک تلسکوپ یا میکروسکوپ. در آلیس بیشتر از گالیور به سمبل ها که نمونه هایی از دنیای خودمان است اشاره می کند ، اگر چه به بومی بودن مکان نیز مربوط است ولی ذاتشان یکی است.


جهان تئاتری شومان برای بچه ها یک دنیای بکر است. او این تخیلات رویایی را برای بچه هایی که بزهکار یا یتیم اند و دارای رویای طلایی و خیالی اند می بینند در تئاترش بکار می گیرد. او ما را به یک جشن دعوت می کند و با احساس از ما پذیرایی می کند. این جشنها خیلی پرمحتوا است و قبل از اینکه مشغول آتش بازی شویم هدایا را می گیریم. اینها بر روی قصه گویان و شعبده بازان که بخش های زیبایی هستند تاثیر می گذارند.
او برای تئاترش عروسک ها را به کار نمی گیرد ولی تئاترش عروسکی است. شخصیتها ، فرد نیستند ولی نمادی از شخصیت اند. رفتارشان آن چیزی نیست که شخص مایل باشد یا مصمم باشد به این صورت انجام دهد. سبک شان توسط کارگردان یا هر کس دیگر توضیح داده شده ولی در واقع بیشتر روایتگرند و از نشانه ها استفاده می کنند. حتی خیلی از عروسکهایش – ماسک یا لباس- حرکات ساده عروسکی دارند و از ساختار یا شخصیت های احساسی که در تئاترهای سنتی بودند متابعت می کنند. این حرکات آهسته به هنرمند اجازه می دهد که احساسات را توسط عروسک ها برانگیزانند. اغلب کارگردانان یا بدن عروسکها را حرکت می دهند یا توسط کسی دیگر حرکت داده می شوند. یا لباس دارند یا نه. می خورند و می آشامند و یا آکسسوار صحنه جنبه تشریفاتی دارد. آنها ماسکهایی که ثابت اند می پوشند.

ماسک ها
ماسک هایی که شومان می سازد یکی از بزرگترین هنرهای امروزی دوران ماست. که بار احساسی داستان هایش را به دوش می کشند. ساخت آنها در کلاس ها تعلیم داده می شود. اغلب از چهره های تصنعی گرفته شده اند و غالب دیگر ماسک ها مرگ و غم، بی خیالی، چهره های خواب آلود را نشان می دهند. تقریبا همه در نمایش هایش این ماسک ها را استفاده می کنند. برخی ماسک ها مثل خانم های روستایی آسیایی صورت هایی مهتابی مانند، خاکستری ، سفید ، نقره ای دارند که بسیار آرام و موقرانه در دنیای خود حرکت می کنند، درست مثل عروسک های چینی که عاقل و آرامند. ولی دنیای بربریت و ژرمن این طور نیست و دورنمای پرهیجانی را ارائه می دهد ماسک ها هم دارای اندیشه و مرام اند و ویژگی بیانی خاصی دارند. چهره برخی افراد که در سایه مرگ نشسته اند، زرد رو، صورتی یا بنفش است، برخی از مردان و زنان چهره های رنج کشیده و گنگی دارند و از نظر قدرت فکری ضعیف اند. گاهی اوقات حس های کسل کننده را بر می انگیزند – توجه کنید- قالب بعضی چهره ها غمناک است. در مدت کوتاهی، کج خلقی و استبداد آدم را به نقطه بیچارگی می رساند. این چهره ها کسانی هستند که در عین زنده بودن مرده اند صورتهایی عجیب و غریب دارند. مثل جن منحوس اند. مثل غول و شیطان- اگر چه فرشته های مهربان هم بیش از حد ضعیف یا خیالی اند. ارواح مردگان غالبا قدرت بسیاری دارند- در زمان محدود نیستند- نه زنده اند نه مرده.
عروسک هایی وجود دارد که لاغر ولی پرهیجانند، ترکیب و نگاه مسخره ای دارند، آنها از توی شکم یا از داخل کیسه های بزرگ بیرون می پرند، بالا و پایین می پرند و صدای نازکی دارند. آنها فرصت دارند ولی از آن استفاده نمی کنند.

منبع :
Peter schumanns bread & puppet theatre , Stefan brecht , the drama revie 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 7:23 ::  نويسنده : روابط عمومي گروه